1- بالا رفتن دمای بدن (یه چیزی تو مایههای تب).
2- افزایش ضربان قلب و اضطراب و هیجان .
3- کم اشتهایی و یا بلعکس.
4- بی تفاوتی نسبت به همه چیز غیر از عامل انتقال
دهنده ویروس
5- بیخوابی و آبریزش از چشم و گاهی بینی و بعضی
موارد از دهان .
6- سردرد، گلو درد، دل درد، درد مواضع ماهیچهای گردن
و ستون فقرات و کمر و
اجزای وابسته.
7- فلج موضعی مغز و عدم قدرت تصمیمگیری عقلانی.
8- تمایل شدید به شمارهگیری تلفنی.
9- تزلزل شخصیتی و افت قدرت اعتماد به نفس و تمایل
به مرگ.
10- تمایل به خندیدن یا گریه شدید.
11- افزایش شدید میل خودکشی.
12- ضعف شدید و کلی دستگاه عمومی بدن.
13- تمایل شدید به خواندن : شعر، شنیدن ترانه و دراز
کشیدن روی تخت.
14- فوران آههای متمادی از ته دل.
15- گیجی، منگی، قاط زدن و میل زیاد به پیاده روی.
16- اعتیاد به سیگار، تریاک، هرویین، مرفین، کوکایین،
کافئین، وازلین، استالین ...
17- فعالیت فوقالعاده سلولهای تصویر سازی و تخیل
مغز.
18- قاطی کردن شب و روز و ماه و سال و.........
19- نیاز شدید به محبت و آب یخ و چای و آب قند.
20- توجه بیشتر به آیینه و وسواس شدید صورتی.
21- تمایل بیاندازه به تکیه کردن به یک شخص
یاپشتی محکم.
22- خواب روزانه و تغییر هویت شخصی از آدم به جغد و
گاهی شغال
23- مبتلا شدن به بیماریهایی از قبیل مازوخیسم،
قانقاریا، کمحرفیسم، ورمیسم
چشمی، کوتاهی قد و وبا!
24- افسردگی و ... مرگ.
زن : غلط کردم ! گه خوردم ! توروخدا نزن
مرد : چرا تیلیفون همش اشغاله ؟! با کی لاس میزنی عوضی ؟
- زن : به خدا اگه این تلفن نباشه از تنهایی دق میکنم
مرد : به چپم که دق میکنی ! خودت بمیری بیتره ! خونتم نمیوفته گردن ما
زن : خداااااااااااااا ! منو بکش راحتم کن
مرد : از صب تا شب جون میکنم که یه لقمه نون بیارم تو این خونه ! نمیشه یه شب نشاشی تو اعصاب ما ؟؟!! ها نمیشه ؟
زن : به خدا دیگه نمیتونم ... دیگه بسه ... میرم خونه بابام
مرد : ای شاشیدم تو صفحه اول شناسنامه بابات ... هرررررررررررررری
زن : خونه عفاف ! مشکلیه ؟
مرد : نه خانوم جان خیلیم خوبه ! بالاخره شما هم استخدام دولت شدی
زن : ببینم کسی به من زنگ نزد !؟
مرد : عباس آقا جند بار زنگ زد ! گفتم نیستی ! کلی فوش داد بهت
زن : بابا جون یکم هم بکش یه کاری دستو پا کن واسه خودت
مرد : خانوم جان هر چی شما بگی ! اصلا اگه شما بخوای شبا تو کوچه میخوابم
زن : لوس نکن خودتو حالا ! پاشو اون ?? کیلو کون رو تکون بده یه چایی ور دار بیار
مرد : چشب خانوم جان ! میخوای دو تا بیارم اصن ؟
زن : راستی ببین امشب ساعت ? قرار دارم اون شورت گول گولیمو شستی؟
مرد : خانوم جان جسارته ها ! فضولیه ! با کی قرار دارین ؟
زن : با عباس اقا ! به تو ربطی داره ؟
مرد : آها خانوم جان خیالم راحت شد ! منو عباس آقا نداریم که
زن : ولی خودمونیما دماغت خیلی ضایست
مرد : چی ؟! چی ؟! دماغ من ؟! توهین میکنی ؟! دماغ مسئله ناموسی نیست که بشه به
همین راحتی ازش گذشت ! اصن خانوم جان من میرم خونه ننم
زن : به سلامت ! عباس از تو کمد بیا بیرون
- زن : ببین من هیچ گونه بیگناهم ! کاری نکردم
مرد : آخه من بدون بی دلیل که بهت گیر نمیدم ! میدم ؟
زن : اونشو من نمیدونم ! فقط اینو بگم که من به تو وفادارم
مرد : الله اکبر ! خود درخت کرم میریزه ها ! خجالت بکش زن
زن : اگه باورت نمیشه خوب طلاقم بده
مرد : بیبن کشیدن تو به دادگاه واسه من مثل کشیدن مو از ماسته
زن : من به این چیزاش هیچ کاری بیلمیرم
مرد : ای پوخ گویوم سوزون آقزووا
زن : سیکتیر بابا
زن : اوا این چه سوالیه ؟ خب معلومه آرایشگاه بودم ! مگه به من شک داری ؟
مرد : چه حرفا میزنی !! من به تو بیشتر از خودم اعتماد دارم
زن : آخه میدونی چی شد ؟ از آرایشگاه تا خونه پیاده اومدم که آرایشم خراب نشه
مرد : اوا خوب کردی ! انقد نگران شدم ! فکر کنم فشارم افتاده پایین
زن : آخ بمیرم الهی ! تو راه که میومدم یه چند تا از این عوضیای جلف لجن بهم تیکه انداختن منم جوابشونو ندادم
مرد : خوب کاری کردی ! از این آدما خیلی زیاد شده ! فقط بلدن جلف بازی در بیارن
زن : حالا تو خودتو خیلی ناراحت نکن بچت میوفته
مرد : اوا خیلی بدی تو