سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیاز

واسه تا رسیدن تو

    نظر

 

واسه  تا رسیدن  تو ، خودم و زدم  به آخر

دل  به غیر تو نبستم ، از اون اولش   تا آخر

 

قصه  من و تو  انگار ، شده  راز  دفتر عشق

چکه های ناز چشمت ، کرده برگه ها شون و تر

 

به  کدامین  از گناهم ، نشدم   موافق  تو

به  قضاوتم  نشینی ،  به حلالی ام  تو  داور

 

شده ام  غرق  وجودت ، انتظار منجی عشق

با وجود ناجی اینجا ، شده ام من هم شناگر

 

قلب صاف و ساده من ، می تپد به انتظارت

به  هوای  آشنایی ،  بشیم   اینجا   آشنا تر

 

با طناب دیدگانت ، شده ام به اوج مستی

با وصال  مقصد عشق ، به صفایی ام صفاتر

 

با  قدوم  تا   تو  انگار ، شده ام مهم و بهتر

به امید و سبقت حالا ، گشته ام کنون فراتر

 

طاهری هر چه نویسد ، شده مبتلا و مجنون

به  زبان  لیلی گوید  ،  به حکایتش   برابر

**